خلاصه داستان: این داستان موریس، گربهای احمق خیابانی را دنبال میکند که کلاهبرداری عالی پولسازی دارد. او یک بچه خنگ به نظر می رسد که پیپ بازی می کند و موش های زیادی دارد که به طرز عجیبی سواد دارند.
خلاصه داستان: دو جوان با هم آشنا می شوند. یک برخورد سرنوشت ساز - عشق ضرب المثلی در نگاه اول. او امپراتور فرانتس جوزف اتریش-مجارستان است، او الیزابت فون ویتلزباخ، شاهزاده باواریا و خواهر زنی است که فرانتس قرار است با او ازدواج کند.
خلاصه داستان: مهاجران چند ملیتی که از قاره قدیم به قاره جدید سفر می کنند با یک معمای کابوس وار در کشتی دومی که در دریای آزاد سرگردان است، مواجه می شوند.
خلاصه داستان: گروهی از فضانوردان پس از قرار گرفتن در معرض تشعشعات کیهانی، قدرتهای فوقالعادهای به دست میآورند و باید از آنها برای مقابله با نقشههای دشمن خود، دکتر ویکتور فون دوم، استفاده کنند.
خلاصه داستان: تحول عجیبی در نسل خون آشامان رخ داده است: ریپر خون آشامی که دارای دارای خاصیت خون آشامی سیری ناپذیر است و بر خلاف خون آشامان با گلوله از بین نمی رود. طعمه های ریپر هم انسانها و هم خون آشامان هستند و قربانیهای او خودشان بصورت ریپر در می آیند. جمعیت آنها به سرعت افزایش می یابد، این امر موجودیت خون آشامان را تهدید می کند زیرا بزودی انسان کافی برای تامین خون مورد نیاز آنها وجود نخواهد داشت. بلید و یک دانشمند اسلحه سازی با نام اسکاد بطور عجیبی توسط شورای خون آشامان فراخوانی می شوند...