خلاصه داستان: در پایان جنگ جهانی دوم، یک پرستار جوان به یک قربانی سقوط هواپیما که به شدت سوخته است، تمایل دارد. گذشته او در فلاش بک ها نشان داده می شود و درگیری در یک رابطه عشقی سرنوشت ساز را آشکار می کند.
خلاصه داستان: سوفی در مورد شادی مشترک و ناراحتی خصوصی تعطیلاتی که بیست سال قبل با پدرش گذرانده بود، فکر می کند. خاطرات واقعی و خیالی شکاف بین او را پر می کند، زیرا او سعی می کند پدری را که می شناخت با مردی که او را آشتی دهد...
خلاصه داستان: جیمز 17 ساله است و کاملا مطمئن است که او یک روانپزشک است. آلیسا، همچنین 17 ساله، دختر باحال و بداخلاق مدرسه است. این زوج با هم ارتباط برقرار میکنند و او را متقاعد میکند که برای جستجوی پدر واقعیاش به یک سفر جادهای برود.
خلاصه داستان: یک گودال عظیم به طور مرموزی در لس آنجلس باز می شود و بخشی از یک خانواده را در یک دنیای بدوی غیرقابل توضیح در کنار گروهی ناامید از غریبه ها جدا می کند.
خلاصه داستان: اتو یک بدخلق است که پس از از دست دادن همسرش از زندگی دست کشیده و می خواهد به همه چیز پایان دهد. هنگامی که یک خانواده جوان در همان نزدیکی نقل مکان می کنند، او همتای خود را در ماریسول تیز هوش ملاقات می کند که منجر به دوستی می شود که دنیای او را تغییر می دهد.
خلاصه داستان: مایک بهخاطر کاری که به بنبست خورده از روی ناچاری و بیپولی مجبور میشود دوباره به صحنه باز گردد. او به همراه یک شخص ثروتمند به لندن میرود و به او پیشنهادی میشود که نمیتواند رد کند.