خلاصه داستان: «مایک اودانل»، پدر 37 ساله ای که زندگی برایش آنطور که دوست می داشته پیش نرفته است و آرزوی بازگشت به دوران جوانی را دارد، یک شب هنگام نجات یک پیرمرد به طور اتفاقی از پل پرتاب می شود و در صبح همان روز خود را پسری 17 ساله می بیند که دوباره به دبیرستان باز گشته است، او که نمی توانست با دختر خود رابطه صحیحی برقرار کند، اکنون به همان دبیرستانی که دخترش تحصیل می کند می رود و ...
خلاصه داستان: تسئوس مردی فانی است که توسط زئوس برای رهبری مبارزه با پادشاه بیرحم هیپریون انتخاب شده است، کسی که در سرتاسر یونان برای به دست آوردن سلاحی که می تواند بشریت را نابود کند، غوغا می کند.
خلاصه داستان: راپونزل با موهای بلند جادویی تمام زندگی خود را در یک برج گذرانده است، اما اکنون که یک دزد فراری به طور تصادفی با او برخورد کرده است، او برای اولین بار جهان را کشف می کند و واقعاً کیست.
خلاصه داستان: پسری روی سکوی ایستگاه ایستاده است که قطار در حال حرکت است. با مادرش برود یا پیش پدرش بماند؟ احتمالات بی نهایت از این تصمیم به وجود می آید. تا زمانی که او انتخاب نکند، هر چیزی ممکن است.
خلاصه داستان: ژولیت، تنها بازمانده یک دوران آخرالزمانی، برای زنده ماندن در برابر گرسنگی، تشنگی، پای شکسته و موجودات عجیب و ناراحت کننده ای که فقط در شب بیرون می آیند می جنگد.
خلاصه داستان: یک مشاور حقوقی بازنشسته رمانی می نویسد به این امید که برای یکی از پرونده های قتل حل نشده گذشته خود و به خاطر عشق متقابل خود با مافوقش - که هر دوی آنها هنوز چندین دهه بعد او را آزار می دهند - پایان یابد.