خلاصه داستان: مگی و نیگان مدتها پیش به منهتن پسا آخرالزمانی سفر می کنند که از سرزمین اصلی جدا شده بود. شهر پر از مردگان و ساکنانی است که شهر نیویورک را دنیای خود کرده اند.
خلاصه داستان: دو جوان با هم آشنا می شوند. یک برخورد سرنوشت ساز - عشق ضرب المثلی در نگاه اول. او امپراتور فرانتس جوزف اتریش-مجارستان است، او الیزابت فون ویتلزباخ، شاهزاده باواریا و خواهر زنی است که فرانتس قرار است با او ازدواج کند.