خلاصه داستان: هلن یک سال پس از طلاق برای یک دوره بقا در طبیعت ثبت نام می کند. او از طریق این تجربه متوجه می شود که گاهی اوقات، برای اینکه خود را پیدا کنید، باید واقعاً گم شوید.
خلاصه داستان: دو جوان در یک شهر بزرگ شدهاند، اما با سالهای نوری از هم فاصله دارند و از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از هم جدا هستند. یعنی تا روزی که در همان کلاس دبیرستان شروع کنند.
خلاصه داستان: در یک روستای قرون وسطایی که توسط یک گرگینه خالی از سکنه شده است، دختری جوان به دنبال یک هیزم شکن یتیم می شود که باعث نارضایتی خانواده اش می شود.
خلاصه داستان: زن و شوهری خوش قیافه در حالی که در تعطیلات در مکزیک به سر می برند با یک زوج بداخلاق دوست می شوند، اما وقتی به خانه باز می گردند، دوستی آنها تغییر ناخوشایندی پیدا می کند.