خلاصه داستان: یک کوهنورد هنگام دره نوردی به تنهایی در نزدیکی موآب، یوتا، زیر یک تخته سنگ گیر می افتد و برای زنده ماندن به اقدامات ناامیدانه متوسل می شود.
خلاصه داستان: پسری روی سکوی ایستگاه ایستاده است که قطار در حال حرکت است. با مادرش برود یا پیش پدرش بماند؟ احتمالات بی نهایت از این تصمیم به وجود می آید. تا زمانی که او انتخاب نکند، هر چیزی ممکن است.
خلاصه داستان: ژولیت، تنها بازمانده یک دوران آخرالزمانی، برای زنده ماندن در برابر گرسنگی، تشنگی، پای شکسته و موجودات عجیب و ناراحت کننده ای که فقط در شب بیرون می آیند می جنگد.
خلاصه داستان: چهار دوست چینی-آمریکایی را دنبال می کند که با هم پیوند می خورند و حقیقت معنای شناخت و دوست داشتن شما را کشف می کنند، در حالی که آنها در جستجوی یکی از مادران خود در چین سفر می کنند.
خلاصه داستان: داستان دوستی دو دوست قلمی نامحتمل: مری، دختری تنها و هشت ساله که در حومه ملبورن زندگی می کند، و مکس، مردی چهل و چهار ساله و به شدت چاق که در نیویورک زندگی می کند.