خلاصه داستان: تحول عجیبی در نسل خون آشامان رخ داده است: ریپر خون آشامی که دارای دارای خاصیت خون آشامی سیری ناپذیر است و بر خلاف خون آشامان با گلوله از بین نمی رود. طعمه های ریپر هم انسانها و هم خون آشامان هستند و قربانیهای او خودشان بصورت ریپر در می آیند. جمعیت آنها به سرعت افزایش می یابد، این امر موجودیت خون آشامان را تهدید می کند زیرا بزودی انسان کافی برای تامین خون مورد نیاز آنها وجود نخواهد داشت. بلید و یک دانشمند اسلحه سازی با نام اسکاد بطور عجیبی توسط شورای خون آشامان فراخوانی می شوند...
خلاصه داستان: چون مادر «بلید» در زمان بارداری توسط یک خون آشام زخمی شده، بلید که یک نیمه انسان - نیمه خون آشام است، دارای تمام خصوصیات خوب خون آشامان بهمراه بهترین مهارتهای انسانی می باشد. بلید به شکار خون آشامان می پردازد تا انتقام مادرش را بگیرد. خون آشامان که تصمیم دارند بزودی به تمام سازمانهای مهم انسانها نفوذ کنند، به بلید نیاز دارند زیرا او دارای خون ویژه ای است...
خلاصه داستان: داستان پدری که برای اولین بار پس از چند سال زمانی که همسر و فرزندانش از او دور هستند، برای خود وقت می گذارد. او برای یک تعطیلات آخر هفته با دوستش مجددا ارتباط برقرار می کند.
خلاصه داستان: در قرن یازدهم در ایران، یک دستیار جراح برای آنکه بتواند به یک آموزشگاه مخصوص یهودیان وارد شود، خود را یهودی جا میزند. در این آموزشگاه ورود و تحصیل مسیحیان ممنوع است...