خلاصه داستان: جیمز 17 ساله است و کاملا مطمئن است که او یک روانپزشک است. آلیسا، همچنین 17 ساله، دختر باحال و بداخلاق مدرسه است. این زوج با هم ارتباط برقرار میکنند و او را متقاعد میکند که برای جستجوی پدر واقعیاش به یک سفر جادهای برود.
خلاصه داستان: وقتی ساهسو برای یک سخنرانی به آدانا می رود، این فرصت عالی برای مواجهه با پدربزرگ جدا شده اش است. اما به زودی، او خود را در میان یک افسانه می بیند.